تحولات لبنان و فلسطین

پیش چشم میرزا محمد خط بست و آجر چید و مشق معماری کرد. پسر معمارزاده‌ای بود که پدر راهش را به حرم باز کرد و روزگاری مانند او معمار آستان قدس شد. چنان در دانش و هنر پیش رفت که مسئولیت مرمت یکی از بزرگ‌ترین گنبدهای جهان اسلام به او سپرده شد.

عباس آفرنده مهندسی بود که هنر و دانشش در مسجد گوهرشاد تجلی پیدا کرد؛ آفریدن دوباره آسمان

عباس آفرنده را بیش از 40 سال است که از دست داده‌ایم اما آثار ماندگارش زبان او است که با ما حرف می‌زند و هنر این استاد هنرمند را به ما یادآور می‌شود. مهندسی که سوای اثر جاودانش در مسجد گوهرشاد، بناهایی چون هنرستان فنی شهید بهشتی مشهد، کارخانه برق مرکزی مشهد، کارخانه نخریسی مشهد، بانک ملی مرکزی و دارایی و ورزشگاه تختی را در زادگاهش به یادگار گذاشته است.

 معمارزاده‌ای که جای پدر نشست

سال 1304 در مشهدالرضا(ع) چشم به جهان گشود. عاشق درس و مشق و البته هنر بود. آن‌قدر همراه پدر معمارش رفت و آمد که بالاخره الفبای معماری را از او یاد گرفت تا روزی مانند حاج میرزا محمد، معمار آستان قدس رضوی شود. دیپلمش را که از دبیرستان «فیوضات» مشهد گرفت راهی پایتخت شد تا در رشته راه و ساختمان (مهندسی عمران) دانشگاه تهران تحصیل کند. عباس برای تکمیل تحصیلاتش در این رشته به دانشگاه اورگن آمریکا رفت و پس از دانش‌آموختگی در مقطع فوق‌لیسانس، تمام کوله‌بار دانش معماری‌اش را جمع کرد و با خود به شهر زادگاهش آورد. تا پایان عمر در مشهد ماند و علاوه بر شاهکار مهندسی‌اش در مسجد گوهرشاد، از علم و هنرش برای ساخت بناهای مختلفی در جای جای شهر استفاده کرد.

دوامی که مدیون مرمت‌کاران است

مسجد گوهرشاد در طول 6قرنی که از عمرش می‌گذرد، حوادث طبیعی و غیرطبیعی را به خود دیده و از آن جان سالم به در برده است؛ از زلزله‌های کوچک و بزرگ تا حملات سهمگین ازبکان و توپ‌بندی روس‌ها. می‌توان گفت مسجد فیروزه‌ای حرم مطهر رضوی که این روزها مرمت بخشی از کاشی‌هایش تمام شده، با اینکه 6قرن سرپاست اما این دوام را مدیون مرمت‌کاران و معماران در دوره‌های مختلف است.

هرچند قوام‌الدین شیرازی معمار، پایه و اساس این سازه عظیم را محکم بنا نهاد و این‌گونه در برابر حوادث تاب آورد اما آسیب فراوانی هم دید و به همین دلیل بارها بازسازی شد. به‌طور مثال پس از زلزله، شاه سلیمان صفوی به معمارش «شجاع‌الدین» دستور داد شاهکار معماری دوره تیموری را مرمت و بازسازی کند. البته مناره‌های مسجد هم با تلاش‌های حسام‌السلطنه، والی آن روزهای خراسان یک بار دیگر در دهه20 شمسی مرمت شد. ترمیم استادانه شجاع‌الدین 288 سالی دوام آورد اما هجمه بلاهای طبیعی و غیرطبیعی هرگز متوقف نشد. یکی‌شان همین حمله روس‌ها به حرم مطهر در سومین سده عمر مسجد بود که بنا به اسناد تاریخی، طی آن ۱۱گلوله توپ به ایوان مقصوره و ۱۱گلوله به گنبد مسجد اصابت کرد. پس از این اتفاق زخم‌های گوهرشاد مرمت اساسی پیدا نکرد تا اینکه سال۱۳۳۹ خورشیدی اداره کل باستان شناسی و اداره کل اوقاف به این نتیجه رسیدند که نگهداری گنبد دیگر امکان پذیر نیست و باید به صورت اساسی بازسازی شود.

راه حلی که غیرممکن بود

آن زمان تولیت آستان قدس رضوی و مسجد گوهرشاد جدا بود و طاهری، تولیت وقت مسجد مصمم شد ایوان مقصوره و گنبد مسجد به نحو اساسی مرمت و بازسازی شود. او مسئولیت این کار و بازسازی و نوسازی ایوان شرقی و غربی مسجد جامع گوهرشاد را برعهده مهندس عباس آفرنده گذاشت که معماری زبردست، انسانی متعهد و هنرمندی علاقه‌مند به معماری اسلامی بود. هزینه‌های بازسازی، مبلغ قابل توجهی بود. علاوه بر درآمدهای موقوفات گوهرشاد، بخش مهمی از اراضی سرده و سعدآباد نیز که وقف مسجد بود برای ساخت منزل به کارکنان اجاره داده شد تا هزینه‌های کار تأمین شود.

این مهندس جوان و تحصیلکرده پس از بررسی‌های اولیه به این نتیجه رسید که برای حفظ بنا احتیاجی به تغییر یا تخریب ساختار دیواره‌ها نیست، چراکه هم از نظر تاریخی دارای اصالت بوده و هم از نظر استحکام شرایط خوبی دارند. راه نجات بنا از نظر او برچیدن گنبد و جایگزین کردن آن با یک گنبد بتنی بود؛ راه حلی که از نظر خیلی‌ها غیرممکن به نظر می‌رسید. اما این مهندس زبده که متخصص بتن‌ریزی بود، پس از محاسباتش به این نتیجه رسیده بود که با برداشتن گنبد و بتنی کردن آن، وزن گنبد تا 80درصد کاهش خواهد یافت و خطر تخریب دیواره‌های ایوان مقصوره به کلی از بین خواهد رفت. همین‌طور هم شد و سقف گنبد تا روی پشت‌بام برچیده شد و پایه ها دست نخورده باقی ماند. با نظارت عباس آفرنده، آجرهای لعابدار روی گنبد برداشته و یکی یکی شماره‌گذاری شد تا در زمان مناسب دوباره به همان ترتیب روی گنبد بتنی نصب شود.

جایگزینی گنبد دو پوسته جدید با گنبد قدیمی پنج سالی زمان برد و تا سال 1345 طول کشید. کارگران و معماران آن زمان وسایل امروزی تزریق بتن را در اختیار نداشتند و بتن تولید شده را با ظرف‌های چوبی به نام «ناوه» از طریق پلکان حدود 30متری بالا می‌بردند تا در محل مورد نظر بریزند. این معمار بزرگ مشهدی همیشه حواسش به کارگران هم بود و آن‌ها را در سه شیفت کاری تقسیم می‌کرد تا خستگی و کار سنگین بر آن‌ها فشار نیاورد.

 از بناهای بزرگ تا ساخت مدرسه

او همان زمانی که مشغول طراحی و اجرای گنبد تازه در مسجد گوهرشاد بود دلمشغولی دیگری هم داشت. این استاد مشهدی با دفترچه کوچکی که در جیب داشت به اداره ثبت‌احوال می‌رفت و آمار دانش‌آموزان مقاطع مختلف را درمی‌آورد تا بداند آیا تعداد مدارس و کلاس‌ها متناسب با آمار دانش‌آموزان هست یا نه؛ که اگر چنین نبود برای آموزش‌ و پرورش مدرسه بسازد. او از شمالی‌ترین نقطه خراسان بزرگ یعنی شلنگان درگز تا جنوبی‌ترین نقطه خراسان یعنی نهبندان و بیرجند مدرسه ساخت و تا وقتی زنده بود، همه مدارس خراسان یک شیفته اداره می‌شد.عباس آفرنده اردیبهشت 1359 شمسی در سن 55 سالگی بر اثر بیماری کلیوی که ناشی از فشار کاری زیاد بود، درگذشت و پیکرش در بلوک 25 بهشت‌ ثامن‌الائمه(ع) صحن آزادی به خاک سپرده شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.